آیا تفاوت عرفان و فلسفه همانند تفاوت عقل معاش و عقل معاد مى باشد

 عرفان و فلسفه از مقوله دانش هستند، ولى عقل معاش و عقل معاد از مقوله علم نیستند، بلکه ابزار علم و شناخت هستند.
عرفان به عنوان یک رشته علمى و فرهنگى داراى دو بخش عملى و نظرى است. بخش عملى آن عبارت است از آن قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بیان مى کند و توضیح مى دهد. در این بخش عرفان شبیه به اخلاق است که علم عملى است. به تعبیر دیگر عرفان را علم سیر و سلوک مى نامند.
بخش نظرى عرفان شبیه به فلسفه است، چون عرفان نظرى به تفسیر هستى مى پردازد و درباره خدا و جهان و انسان بحث مى نماید. البته فلسفه در استدلالات خود تنها به مبادى و اصول عقلى تکیه مى کند وعرفان، مبادى واصول به اصطلاح کشفى را مایه استدلال قرار مى دهد، آن گاه آن‏ها را با زبان عقل توضیح مى‏دهد.
تفسیر عرفان از هستى و به عبارت دیگر: جهان بینى عرفانى هستى با تفسیر فلسفه از هستى تفاوت‏هاى عمیقى دارد.
ابزار کار فیلسوف عقل و منطق و استدلال است، ولى ابزار کار عارف، دل و مجاهده و تصفیه و تهذیب و حرکت در باطن است.(1) بنابراین فلسفه و عرفان تفاوت عمیق با هم دارند و تفاوتشان همانند تفاوت عقل معاش و معاد نمى باشد.
عقل معاش یعنى تعقل و تفکر و سیاست گذارىِ خوب براى اداره زندگى خوب و سالم. عقل معاد یعنى تعقل و تفکر درباره نجات نفس از مهلکاتى که انسان را به عذاب الهى و جهنم سوزان منتهى مى کند. انسان عاقل همین که احتمال عذاب الهى مى دهد، باید از کارهایى که منجرّ به آن مى شود، دورى کند؛ بنابراین فرق عقل معاد و معاش با فرق عرفان و فلسفه مربوط نمى شود.
پى نوشت‏ها:
1. شهید مطهرى، آشنایى با علوم اسلامى(کلام و عرفان).

دعوت از تمام پژوهشگران

سلام
در این وبلاگ سعی داریم سوالات عرفانی که در جامعه کنونی ما مطرح است واذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است پاسخ گوییم.
از تمام دوستان علاقه مند به مباحث عرفانی درخواست می کنیم سوالات عرفانی  خود را  با ما در میان بگذارند تا در حد دانش خود به آن پاسخ دهیم.